کد مطلب:10236 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:479

زيارت حقيقي
مقاله
لازمه كه نه تنها از زيارت عتبات عاليات ، بلكه كلاً راجع به زيارت اهل بيت و ارتباط ما با آنها صحبت كنيم . در باب ارتباط ما با اهل بيت نظرات مختلفي در خود شيعه هست ، از جمله نظرات ناگفته و نانوشته . يعني نظرات قلبي كه فقط در قلب ما هست ؛ نه كسي به ما دستور داده بابت اين ارتباط و نه ما برنامه ريزي خاصي كرديم . قاعدة كار اينه كه ما ادعا داريم عاشق اهل بيت هستيم . همة شيعيان اين ادعا را دارند ، اما بعضي اوقات ارتباط ما با اهل بيت عاشقانه نيست و سوداگرانه و بازاريست و اگر بخوايم اسم اين ارتباط رو عشق بذاريم يه مقداري ظلم و اجحافه . اين ذوات مقدسه ( سلام الله عليه اجمعين) به قدري بزرگوار ، زيبا و جميل ، به قدري داراي صفات حسن خداوند هستند كه هرگونه ارتباطي خارج از ارتباط عاشقانه ، رسماً ظلم و جوري هست در حد اين بزرگواران . اما اغلب مردم ما ارتباطشون با اهل بيت سوداگري وبازاري است . به اين معنا كه اهل بيت را به عنوان كساني كه مي توانند از راه هاي ميان بر و نزديك ما رو به خواسته هاي خودمون برسونند ، قبول داريم ! يعني فقط و فقط زماني در خونة

اهل بيت باشيم كه خواسته اي داشته باشيم ؟! خوب البته نبايد از انصاف گذشت كه برخي اوقات كه به قلبمون رجوع مي كنيم در قلب شيعيان محبتي هست كه حالا اگه خواسته اي هم نباشه ، اين محبتِ . ما رو به ارتباطهاي زيبايي سوق مي دهد . اما اين ارتباط در طول ارتباطهاي بسيار زياد ما با اهل بيت كه خيلي با آن كار داريم ؛ خدا رو هم شكر

مي كنيم كه اين قدر با اينها كار داريم . اين ارتباط يه مقدار كمي از كل ارتباطه . كل ارتباط خيلي بالاتر از اين حرفهاست . يعني اگه حساب كنيد رابطه ما اهل بيت ، قسمت بازاري و سوداگرانه اش رو با قسمت عاشقانه اش بخوايم درصد بندي كنيم ، در ميان مردم ما 10 ـ 20 در صد ارتباط عاشقانه و70 ـ 80 در صد سوداگرانه و بازاريست . حتي در زيارت كردن اينها و شخص اينها اگر عده اي تقاضاي رؤيت امام زمان (عج) رو با چشم سر داشته باشند ، اينها هم اگه به ته دلشون نگاه كنيم ، بعد از اينكه ديدن توي دلشونه يه تقاضاهايي دارند . يعني حتي ديدن مال تقاضاست . ممكن خداوند به شما عنايت كند كه اهل بيت و امام زمان (عج) رو ببينيد . ممكن اون دقايق اول عشق 20 درصدي تون اين قدر قليان كنه كه از خودتون يادتون بره ، به پاش بيفتيد ، گريه كنيد و. . . . اما بعد از يه مدتي كه گذشت آروم آروم اون احساساتي كه در اثر ديدن بر انگيخته شده فروكش كرد ، شما تازه مي رسيد به اون خواسته هاي قلبيتون . يواش يواش يادتون مي ياد ، آقا اگه مي شه فلان مطلب رو هم براي ما برآورده كنيد . يعني حاجت . كلمه حاجت و حاجات يكي از ويروسها و آفتهاي ارتباط ما با اهل بيته . اين ميكروب ارتباطه . يعني اين رو نبايد داشته باشيم . چرا بايد داشته باشيم ؟ ولي جايگاه اين دو تا بايد عوض بشه . يعني حاجات بياد تو 20 درصدِ عشق ، و ارتباط عاشقانه بره تو 80 درصد ، و گرنه اون كه سر جاشه . مگه مي شه . آخه اينا خودشون گفتن از ما حاجاتتون رو بخوايد . اگه يه وقتي آدم مادر و پدرش رو خيلي دوست داشته باشه ولي هيچي ازشون نخواد اونها ناراحتن ، مي گه خوب چرا چيزي از ما نمي خواي ؟! مگه نمي گي ما رو دوست داري ؟ خواستهاي ما گاهي اوقات نشانة دوست داشتنه . اما اگه قرار باشه 80 به 20 باشه ما باختيم . ممكنه اين بحث در مقدمه سفر امام رضا باشه يا زيارت امام حسين يا حتي براي برخي ممكنه مقدمة سفر روحشون باشه و پرواز روحي كه خدمت اين بزرگان دارن . مثلاً ممكنه در خواب ببينن . ممكنه برخي در بيداري توفيق پيدا كنن و ببينن نه فقط امام زمان (عج) رو ، بلكه تمام اهل بيت ما رو توي بيداري هم مي شه ديد . همونطوري كه شهدا رو هم در بيداري مي شه ديد . ممكنه الهام باشه ، اين بحث رو مقدمة زيارت قرار بديم .





زيارت در سه بعد است :





1ـ ديدن اين بزرگان انشاء الله با چشم سر .





2ـ ديدن با چشم دل . يعني سفر روح ، سفر قلبي .





3ـ زيارت اينا تحت اين عنوان كه بريم سر قبر يا مزار يا ضريحشون . خوب طبيعتاً حضور ائمه بر طبق روايات نزديك قبرشون پررنگ تره . خوب اين طبيعيه ديگه . يعني احساسِ بودن معصوم كنار قبرش وقتي شما تشريف مي بريد كنار ضريح كاملاً مشخصه . اين احساسي هست كه نمي شه نوشت ، نمي شه توضيح داد . خوب با اين شرايط ما يك ، چهارمي هم تحت عنوان زيارت داريم كه اسمش رو مي ذاريم هدف از زيارت : رضايت . يعني هدف ما از زيارت بايد رضايت باشه . عشق به اين معنا ، عشق ماحصل نيازِ . ما همه به عشق نياز داريم ، يعني به دوست داشتن و مورد دوست داشتن واقع شدن ، به محبوب بودن و به حب ورزيدن ما نياز داريم ، ما در ارتباط با اهل بيت ما اين نياز رو خود عشق قرار بديم . نه اينكه عشق در نتيجه نياز باشه ، نياز ما اينه كه مشكلات مادي داريم ، معنوي داريم و . . . بر طبق اين نياز اگه به اهل بيت عشق داشته باشيم اين اشتباهه . ما بايد خود نياز رو عشق قرار بديم ، يعني يا خدمت اين بزرگان در اين چهار صورت مي خوايم برسيم چون عشق داريم . به دليل نياز عشق ، يه كلمة خيلي ، خيلي برتر از اين ارتباطهاي كودكانه ، ساده انگارانه ، سوداگرانه و باورهاي بسيار سطحي و فرشي ماست ، يه قسمت عرشي و الهي است ، خوب اين نياز چطور ايجاد بشه ؟ نيازي كه در فطرت من و توست ، نياز به بالاتر رفتن ، نياز به ثابت نماندن ، فطرت ما پاكه مثل آب ، “ و من الماء كل شيء حي ” از همه چيزهايي كه در دنيا مي شناسيد ، آب اون رو زنده مي كنه . اين آب وجود ماست و فطرت ما به همون پاكي و زلالي و همون لطافت و به همون سيالي ـ يعني تو هر قالبي بريزي تو همون جا مي گيره ـ فطرت ما مثل آبه ، امروز بهش قالب گرد بده ، فطرتت گرد مي شه . استوانه بده و . . . قالب خيلي مهمه . خوب اين آب اگه بمونه و راكد بشه ، به مرداب تبديل مي شه .يعني انسان از موندن و راكد شدن در يه جا ولو در يه جاي خوب ـ الان به شما بگن كه آقا شما از فردا نوكر امام زماني ، تو منزل امام زمان (عج) چايي بديد ـ خوب همين در منزل امام زمان (عج) بودن و خدمت ايشون رسيدن ، شايد همين الان بزرگترين آرزوي تو باشه ، شايد همين به نظر همه بالاترين مقام باشه اما اگه همين شخص وقتي بعد از يه مدتي تو منزل امام زمان چايي داد راكد مي شه و نياز به بالا رفتن داره . مي گه خوب من چايي دادم ديگه حالا بايد بيام بالاتر ؛ نمي شه ما سر كلاس شما هم بشينيم ، نمي شه جزء خواص باشيم . اين نياز به بالاتر رفتن يكي از نيازهايي است كه عشق رو بر مي انگيزه . نياز به راكد نبودن ، راكد مرداب مي شه ، مرداب گند آب مي شه و مي گنده ، انسان از گنديده شدن و اينكه بخواد يه گوشه اي راكد بمونه چه از نظر مادي و چه از نظر معنوي فراريست . از نظر مادي هم همين طوريست . مثلاً به شما بگن به جاي اينكه 12سال بخوني تا ديپلم بگيري سال اول رو كه خيلي هم راحته 12 سال بخون ، يعني 12سال يه كتاب رو بخون . اما مي بيني نه ارضاء نمي شي ، مي گه من اينطوري نمي خوام . لذا وقتي كه شما در يه پله بعدي قرار مي گيري ، چه در دانشگاه ، چه در دبيرستان . اولين كاري كه مي كني كتابهاي جديد رو ورقي مي زني ، كيف مي كني ، كتابت جديده . در كارهاي روزمره هم همينطوره اونايي كه كار خدماتي دارن يا كارهاي غيره دارن ، اونايي كه تنوع و پيشرفت ، در كار شون

ندارن ، آدمهايي افسرده اي مي شن . اين نياز به ترقي ، ما رو به سمت اهل بيت سوق مي ده . چون معدن ترقي ،

اهل بيت هستن . پس اولين چيزي كه عشق رو بر مي انگيزه نياز به بالا رفتنه . خوب حالا ما در ارتباط با

اهل بيت بايد چه كار كنيم ؟ ما بايد از امام خود ، امام رو بخوايم نه كمتر و نه بيشتر ، بيشتر از امام خواستن يه مقداري از توانايي هاي ما بيشتره و بحث موسي و نصراني خواهيم داشت . هيچ گاه نمي تونيم تمام خدا رو درك كنيم .لذا انسان خليفه الله شده كه ما در خليفه الله ، خدا رو ببينيم و اهل بيت بالاترين خليفاي الهي هستن ، ما در اينا نگاه كنيم به خدا برسيم . اين چيز كاملاً مشخصيه چون انسان ها بايد چيزي رو كه مي خوان بپرستن ، جلوه هاش رو ببينند اگه نبود ( معجزه امروز هم داريم ) معجزه امروز چيه ؟ آيا امروز ما قرآن داريم ؟ يا موسي رو داريم كه نيل رو

مي شكافد ؟ يا عيسي رو داريم كه مرده زنده مي كند ؟ نه امروز معجزه خداوند انسانهايي هستن كه خلفاي خداوند هستن . يعني انسانهايي كه وقتي بهشون نگاه مي كني ، رنگ و بويي رو از خدا احساس مي كنيم كه كيف مي كني ، اين معجزه خدا است ، حالا مي خواد اين عالم باشه ، مي خواد ولي خدا باشه ، مي خواد يه مخلص گمنامي باشه ، يا درجات بالاتر اهل بيت خدا باشه ، كه خوب با نمونه هاش رو براي اينكه خيلي چشمهامون كودكانه است در كنار قبر و ضريحشون احساس مي كنيم ، خوب حالا بايد بريم سراغ زيارت .





زيارت :

همون طوري كه عرض كردم زيارت در چهار پرده اتفاق مي افته ، پرده اول زيارت اهل بيته كه در دوره و زمانه ما درصد كساني كه به زيارت خود اهل بيت و امام زمان (عج) نائل مي شن خيلي خيلي كمه و اونايي هم كه اينطوري هستن در حقيقت با اسرار حق آشنا شدن “ و هر كه را اسرار حق آموختند مهر كردند و دهانش دوختند ” دكون باز نمي كنن و جايي نمي گن .

گروه دوم كساني هستن كه به اين توفيق نائل نمي شن و ميرن به زيارت حرم اهل بيت مثل خود ما .

.گروه سوم كساني هستن كه دنبال رضايت هستن ، رضايت واقعي امام ، اينا انسان هايي هستن كه برد كردن . بعضي وقتا امام رو مي بينن اما دنبال رضايتند . بعضي وقتا مي رن حرم رو مي بينن ولي دنبال رضايتند . لذا اگه يه وقتي امام رو نبينن و حرم رو هم نبينن زيارت كردن چون رضايت رو بدست آوردن . نزديك ترين ، بالاترين ، مخلص ترين ، فداكارترين و بهترين يار اميرالمومنين در تاريخ زماني كه امير المومنين در حكومت بودن ، بلا شك مالك اشتر نخعي است .اما هيچگاه ما از مالك اشتر سراغ داريم كه به خا طر اينكه امام رو دوست داره و امام به اون علاقه دارن اين دو تا بنشينن بگن آقا ما همديگه رو ببينيم ، جمال هم رو ببينيم ، يا هيچ وقت سراغ داريم كه مالك اشتر براي اينكه از علي جدا بشه ناراحت بشه . بسا اينكه مالك بايد فرسنگها از علي دور بشه براي زيارت علي . آقا مگه ميشه؟! بله فرسنگها دور شود تا به رضايت امام علي برسه . باري و رنجي و مشكلي رو از آلام و بارهاي امير المومنين رفع كنه . مالك برو مصر ، فرسنگها دور شو ، چرا ؟ چون مي خواي منو زيارت كني . چون زيارت من ، يعني رضايت من . چقدر بچه گانه است كه اگه احياناً ما فكر كنيم كه براي قبر امام حسين يا امام رضا نتونستيم بريم ، ديدي آقا ما را طلب نكرد كه بريم قبرش رو زيارت كنيم ؟! چقدر بچه گانه است در حالي كه زيارت واقعي در رضايت اهل بيته . اگه توفيق شد بريم اون جا ، اون جا هم كه رفتيم بايد دنبال رضايت اهل بيت باشيم . ما قرار نيست بريم زيارت اهل قبور ، قراره بريم اون جا در مسير رضايت اهل بيت و امام حسين قدمهايي برداريم ، بريم اونجا ، رو نفسمون كار كنيم . زشتي ها رو پاك كنيم كه مي شه توبه ، بريم اون جا عهد ببنديم از قيام امام حسين درس بگيريم مي شه اراده . بريم اون جا نحوة بهتر زندگي كردن رو ياد بگيريم اين هم مي شه اراده . خيلي بچه گانه است از زائرين اگه كسي با خودش فكر كنه كه ما بريم اونجا خدا بخواد يه تيري هم از يه جايي در بره بخوره تو سر ما شهيد بشيم ! اين چه زندگيه ؟ آيا رضايت امام در اين فرار از زندگي توست ؟ بنا نيست ما بريم اون جا خودمون رو اونقدر به قبر امام حسين بكوبيم تا بميريم . اگه مي گيم آقا اگه نبينمت مي ميرم ، اگه كربلا نبينم مي ميرم ، اينا حرفهاي عشقه ، در دامنه عشق ، غلو و اغراق مجازه . وقتي مي ياي تو دامنه عشق هر چي دلت مي خوات بگو . بعد كه عشق بازيت تمام شه بيا كنار . شما فرض كن عاشق و معشوق دارن با هم عشق بازي مي كنن . مي گي به خدا قسم بدون تو مي ميرم . خيلي خوب بعد كه تمام شه مي خواد بره سر كارش مي گه مگر نمي خواستي بميري ! مي گه نه ديگه شوخي كردم بابا ! تو رو مي پرستم ! اينا عبارتهاي اغراق آميزه . در دايره عشق اشكال نداره .اما قرار نيست اين اغراق ها تكليف زندگي كردن ما رو مشخص كنه كه اگه يه كسي كه اومد آرزوش اين باشه كه اونجا بميره و اگه كسي نيومد آرزوش باشه كه اين جا بميره كه من نرفتم . اين جوري نيست هر دوي ما در مسير رضايتيم . چه اون كسي كه مي رود چه اون كسي كه همين امشب امام زمانش رو مي بينه . ما هم در مسير رضايتيم و قراره رضايت اهل بيت رو بدست بياريم . اين رضايت معناي حقيقي زيارته . لذا اگه يه كسي همين جا تو خونه اش نشست يا نه اصلاً رفت امريكا جايي كه اصلاً صدايي از خدا به گوش نمي رسه ، يا تو جزايري كه آدم خوارها هستن رفت اونجا وسط جنگل نشست ولي كاري كرد كه رضايت اهل بيت به دست بياد ، مثلاً يه موش خيلي كثيف گرسنه اي رو يه تيكه نون جلوش انداخت ، اين اهل بيت رو زيارت كرده . چون كاري كرده در عالم خلقت كه رضايت اهل بيت در اون بوده . زيارت رو چرا سخت مي گيريم ، چرا،؟ برخي عبارتهايي كه به كار مي بريم ، كه البته من مطمئنم كه در دايره عشق و اغراقه . چرا برخي عبارتهايي كه به كار

مي بريم دقت نمي كنيم و دين خودمون رو كوچك مي كنيم ؟ آقا اگه من بيام مي ميرم . يعني چي ؟ يا من اگه نيام

مي ميرم . بازم يعني چي ؟ قرار نيست كسي بميره . قراره زيارت كني . زيارت يعني رضايت . رضايت اينا رو بدست بيار . تو دايره عشق كه مي يايم اينا رو مي گيم . نوحه مي خونيم بعد هم راحت مي شيم . خوب اگه اينا رو هم نگيم كه خفه مي شيم . اگه آدم عاشق از اين غلوها نكنه كه خفه مي شه . اينا رو داريم مي گيم كه راحت بشيم بعد از مجلس بريم سر زندگيمون . نه اينكه بعد از مجلس بريم دوباره غم باد بگيريم كه ديدي نشد و. . . پس يادتون باشه هدف از زيارت رضايته و اين رضايت مي تونه با ديدن خودشون يا ديدن قبرشون ، يا نه همين جوري ، تو خونه ات با همين لباس ها ، تو خيابون ، تو اتوبوس ، تو تاكسي ، محل كار ، محل درس ، رضايت اهل بيت رو به دست بياري . لذا مثلاً عرض مي كنم . اين كه مي گم براي اينكه يه خوابه : خواب رو نمي شه آدم حجت بذاره ـ علامه مجلسي رو تو خواب ديدن ـ خوب علامه مجلسي كسي هست كه تقريباً ما هر چي از اهل بيت داريم ، ايشون به ما معرفي كرده ديگه . عاشق بالاي اهل بيت ايشونه . ايشون مقتلها رو نوشته ، ايشون روايتها رو گفته ، ايشون اينقدر بر بكاء و زيارت تاكيد داشته و. . . همه اينا رو ديدن در خواب بعد مي گن گفتن آقا چه جوري شده ؟ گفت نجات پيدا كردم . چه جوري ؟ رسائل شيعه نوشتي ؟ نه مقتل نوشتي ؟ نه و . . . همه رو پرسيدن ؟ نه . گفتن پس براي چي نجات پيدا كردي . گفت هيچي همه اينا رو بردم در خونه خدا . خدا گفت : اينا رو مزد تو بهت داديم . كار ناب بيار براي رضايت اهل بيت چكار كردي ؟ گفت يه روز يه سگ گرسنه اي رد مي شد ، دو تا نون داشتم يكيش رو انداختم جلو سگه . همين دستمو گرفتن بردن تو بهشت . اين جا زيارت كردم ، اين جا رضايت اهل بيت رو بدست آوردم . خُب پس آمده ها نيامده ها ،

رفته ها نرفته ها، كلاس اهل بيت رو اينقدر پايين نياريد كه فكر كنيم اهل بيت محصورند در يه چهار ديواريه

4 در 6 متري و يا پنجاه شصت متري كه اگه ما رو در اين راه بدن ، دوستمون دارن و اگه راهمون ندادن يعني

اهل بيت ما رو دوست ندارن . ابدا اين طوري نيست . باز بذاريد اين مثال رو بگم . وقتي خدّام امام رضا خدمت امام (ره) رسيدن خوب خيلي گريه كرده بودن ، بعد امام (ره) فرموده بودن خوب چرا گريه مي كنيد ؟ گفته بودن : آقا خوب ما دلمون خيلي مي سوزه ، شما ده سال اومديد ايران هنوز مشهد تشريف نياورديد زيارت . امام فرموده بودن من هر روز امام رضا رو زيارت مي كنم . اينا با خودشون دو تا برداشت كرده بودن . كه يكي امام هر روز با جتي هواپيمايي چيزي مي ياد مشهد با لباس شخصي بر مي گرده . برداشت دوم اينكه امام منظورش سفر قلبي هست و

طي الارض . اما برداشت سوم چيه ؟ اين كه امام وقتي داره نفس مي كشه بر مبناي رضايت اهل بيت و خداوند . با هر نفس يه بار داره اينا رو زيارت مي كنه . رضايت رو به دست بياريد . كمند كساني كه فكر مي كردن اگه برن مكه و مدينه يا برن كربلا يا مشهد “ كن فيكون ” مي شه درونشون و همه چيز شون بهم مي ريزه . رفتن و برگشتن و هيچ فرقي نكردن . بدتر از قبل هم شدن ! چرا ؟! چون نمي دونست هدف از زيارت چيه . و كمند كساني كه تا حالا يه بار هم به اين حرمين نرفتن به اين مكان هاي مقدس نرفتن ، اما بسيار انسان هاي نوراني و خوبي هستن . روز به روز هم در مسير ترقي و كمالند .آقا هر كي پول نداره امام حسين هم نداره ؟ ! كي مي گه ؟! امام حسين مال پولداراست ؟ كي مي گه؟ چون نمي توني بري حرم ؟ پس تو امامت تو اون چهار ديواريه ؟ يعني فقط تو قبرشه ؟ امامي كه تو قبرشه كه بدرد

نمي خوره . امام حسين مال توست . حضرت زهرا (س) مال توست ، پس بگيم حضرت زهرا مال هيچكس نيست ! چون قبر نداره ؟! امام زمان (عج) مال توست . هدف از زيارت رضايته . رضايت رو بدست بيار زيارت مي كني . خُب ما حصل زيارت چيست ؟ ما حصل زيارت 2 تا مقامه :

1ـ مقام تسليم 2- مقام رضا

يعني انساني كه بر طبق رضايت اهل بيت كار مي كنه چه بره زيارت و چه نره بايد به اين دو تا مقام برسه .





1ـ تسليم



در دايــره قسـمت ما نـــقطه تسليم حكم آنچه تو فرمايي شرح آنچه تو بنمايي

2- مقام رضا : يعني به مقامي برسه كه در اين مقام انسان سرش رو انداخته پايين داره زندگيش رو انجام مي ده . بر مبناي رضايت خداوند داره كارها شو انجام مي ده . هيچ كاري هم به خير و شر و بدي و خوبيش نداره . ابداً . وقتي با عقل مي شينيم فكر مي كنيم بعضي وقتا ما اين زيارت ها رو ملعبه مي دونيم . بازيچه ، يه بازيچه ايست براي اينكه من و شما يه مقداري نزديك تر بشيم . و گرنه اونايي كه حقيقت زيارت رو درك مي كنن اصلاً نيازي به اين همه رنج سفر ندارن . امامِت بغل دستته ، خدا بغل دستته . تو وجودته . “ انا اقرب عليكم من حبل الوريد ” اين كنار خودته . نيازي نيست بري كعبه . كعبه نشانيست ما داريم نگاه مي كنيم كه خدا رو ببينيم . لذا مي ره 10 دور ، 50 دور ، دور كعبه

مي چرخه . تمام زمين حرمين رو هم مي بوسه . اما هيچ باري برداشت نمي كنه . براي اينكه نمي دونه اين

نشانيست . اونايي كه دارن مي يان كربلا سر شون كلاه نره و اونايي كه نمي يان كه انشاءالله يه وقت ديگه مي رن اونا هم سر شون كلاه نره . يه وقت احساس باختن نكني ها . دو گروه زيارت كردن : يه گروه بياين اونجا زيارت كنن يه گروه همين جا . هر دو در مسير رضايت باشيد . الان ما در ايران اسلامي خودمون تو همين شيراز داريم كه شصت هفتاد سالشونه هنوز تا حالا پاشون رو مشهد هم نگذاشتن . آيا اين زيارت نكرده ؟ يه مقداري كلاس اهل بيت رو بالاتر ببريم ، يه صحبت هايي نكنيم كه اونا ناراحت بشن . بالاترين توهين به مقام ابا عبدالله مي دوني چيه ؟ تويي كه هر هفته گريه كنه حسيني ، اينه كه بگي كه آقا جون من رو دعوت نكرد . پس من رو دوست نداره ! بالاترين به يه عاشق كه اونا عاشق حقيقي ما هستن ، اينه كه بگي تو منو دوست نداري . چرا به اهل بيت توهين مي كنيم ؟ آيا اجازه داريم براي اينكه تو يه جمع ششصد نفر جا نشديم از هفت ميليارد انسان توهين كنيم به مقام اهل بيت و اونا دلخور از ما بشن ؟ وقتي يه عاشقي به انسان عشق مي ورزه اگه بگيم تو دوستم نداري اين بزرگترين توهينه . اگه بگيم دوستت ندارم اينقدر ناراحت نمي شه . برو به امام حسين بگو كه دوستت ندارم . اينقدر ناراحت نمي شه كه بگي شما دوستم نداريد . اونا ما رو دوست دارن و چقدر اين بزرگاني كه عقل كلند ناراحت مي شن كه ببينن من و شما اينقدر بچه ايم . اينقدر كوچك فكر مي كنيم . خوب ببينيد سفر عتبات عاليات شايد يه بار در عمرت اتفاق بيفته . اين سفر مقدمات لازم داره . ببين ما گفتيم مي خوايم بريم به رضايت اهل بيت برسيم و رضايت اهل بيت مقدمات لازم داره از اينجا تا كربلا از مشهد هم نزديك تره يعني 14 پانزده ساعت بعد كربلايي . اينقدر تو شلوغي و اون اضطرابي كه هنگام موقع خروج از مرز هست اينقدر فكرت رو مشغول مي كنه كه اصلاً نتوني تمركز فكر كني . بعد هم مثل مشهد نيست كه يه حرم باشه و روزي چند بار بري زيارت به قدري زيارتگاه و عتبات زياده كه شما فقط 3 تا كار مي كني 1ـ سوار اتوبوس

مي شي . 2 ـ تو هتل مي خوابي و غذا مي خوري . 3 ـ زيارت مي كني .

يعني هيچ فاصله اي بينش نيست كه بخواي تمركز كني و خودت رو براي سفر زيارتي آماده كني . اينقدر زياده مساجد مختلف ، اعمال مختلف ، حرم هاي مختلف ، يه جايي مثل سامراء با اون اهميتي كه براي ما داره اون گودالي كه امام زمان (عج) غيب شه . اينا رو در حدي كه 5 دقيقه ،10دقيقه بري و برگردي فقط وقت داري . بايد اين يه هفته براي تك تك اين جاها آمادگي ذهني داشته باشي . تو اين وقت حرم بتوني با بالاترين كيفيت استفاده كني جا هاي زيارتي خيلي داره اون جا اينقدر اين ور و اون ور مي رن كه حتي ممكنه خستگي بهت غلبه كنه كه خوابت ببره . مراقب باشي هفته اصلي زيارتت همين هفته قبل از رفتنه . بايد فكر كني برنامه ريزي كني كه بدوني كجاها مي خواي بري كه يه دفعه نري تا بخواي ببيني كي به كجاست بگن تمام سوار شيد بريم . بنابراين قدر ايام قبل از زيارت رو بدونيد آماده سازي روحي معنوي . از امشب شروع كني اگه تا حالا نبوده هر شب يه ارتباطي با خدا داشته باش . اگه قبلاً مي گفتم جوانيد هفته اي يه بار هم كافيه ، ولي حالا مي گم اگه زائري از امشب هر شب بايد نماز شب بخوني . ارتباطي بر قرار كن آمادگي روحي داشته باشي ، تو روز چشمت رو و زبانت رو حفظ كن دلت رو تو اين يه هفته از هر چي كينه و نفاقه خالي كن ، سعي كن اخلاص در وجودت باشه سعي كن براي اومدنت هم اخلاص داشته باشي ، به هواي فلاني و فلان كس نباشه فقط و فقط براي كسب رضايت امام حسين باشه و خيلي مسائل ديگه . بعد يه سري مسائل ديگه كه راجع به حق الناسه بايد جبران كنيد ، پدر و مادرها تون رو بايد راضي كنيد . با رضايت قلبي باشه دست و پاشون رو ببوسيد يه كاري كنيد كه اينا از شما راضي باشن . دعاي خير پدر و مادر پشت سرتون باشه .



يا ابا عبد الله الحسين